دردم می آید


تــــــــــــرنم یک تــــــــــــــرانه

 باید باکره باشى، باید پاک باشى!

 
براى آسایش خاطر مردانى که پیش از تو پرده ها دریده اند !
 
چرایش را نمیدانى فقط میدانى قانون است، سنت است 
 
قانون و سنت را میدانى مردان ساخته اند
 
اما در خلوت مى اندیشى به مرد بودن خدا 
 
من زنم ...
 
با دست هایی که دیگر دلخوش به النگو هایی نیست
 
که زرق و برقش شخصیتم باشد
 
من زنم .... و به همان اندازه از هوا سهم میبرم که ریه های تو
 
میدانی ؟ درد آور است من آزاد نباشم که تو به گناه نیفتی
 
قوس های بدنم به چشم هایت بیشتر از تفکرم می آیند
 
دردم می آید باید لباسم را با میزان ایمان شما تنظیم کنم
 
دردم می آید ژست روشنفکریت تنها برای دختران غریبه است
 
به خواهر و مادرت که میرسی قیصر می شوی
 
دردم می آید در تختخواب با تمام عقیده هایم موافقی
 
و صبح ها از دنده دیگری از خواب پا میشوی
 
تمام حرف هایت عوض میشود
 
دردم می آید نمی فهمی
 
تفکر فروشی بدتر از تن فروشی است
 
حیف که فاحشه ی مغزی بودن بی اهمیت تر از فاحشه تنی است
 
من محتاج درک شدن نیستم / دردم می آید خر فرض شوم
 
دردم می آید آنقدر خوب سر وجدانت کلاه میگذاری
 
و هر بار که آزادیم را محدود میکنی
 
میگویی من به تو اطمینان دارم اما اجتماع خراب است
 
نسل تو هم که اصلا مسئول خرابی هایش نبود
 
میدانی ؟
 
دلم از مادر هایمان میگیرد
 
بدبخت هایی بودند که حتی میترسیدند باور کنند حقشان پایمال شده
 
نسل تو از مادر هایمان همه چیز را گرفت
 
جایش النگو داد ...
 
مادرم از خدا میترسد ... از لقمه ی حرام میترسد ... از همه چیز میترسد
 
تو هم که خوب میدانی ترساندن بهترین ابزار کنترل است
 
دردم می آید ... این را هم بخوانی میگویی اغراق است
 
از این همه بی کسی دردم می آید
 


دریافت کد نوشته به دنبال موس

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ دو شنبه 2 بهمن 1391 | 14:42 | سارا جون |

Sara